باسمه تعالی
نقش شاعران و نویسندگان در معرّفی و تعمیق منازعه ی مشروطه و مشروعه
چکیده
اندیشۀ ترقّی و دست یابی به اهداف انقلاب مشروطه، ضرورتاً با گذشتن از مرزهای ممنوع و تفکّرات قدیمی و زیر پا گذاشتن بعضی از اعتقادات سنّتی جامعه همراه بود. تا جایی که کم کم «ستیز با مآثر ملّی و دینی فزونی می گرفت و بسیاری از نویسندگان ]و شاعران[ این دوره به تقلید اروپائیان، دورۀ اسلامی فکر و اندیشه در ایران را به مثابه دوران ظلمت قرون وسطی و حاکمیّت انحصاری کلیسا، تلقّی می کردند».
شعر دورۀ مشروطه، یک چشم به نوشته ها و سخنان آخوندزاده، ملکم خان و ... داشت و چشم دیگرش به سوی اشعار و نوشته های وارداتی فارسی و ترکی بود که خلق کنندگان آنها در آن سوی مرزها، با نگاهی دیگر به جهان و خلقت می نگریستند.
حضور رو به گسترش ترجمه های آثار ادبی ـ اجتماعی اروپائیان در بازار کتاب و اندیشه نیز در پیشبرد این افکار نقش بسزایی داشت.
نویسنده و شاعر این دوره، با عنوان کردن موضوع عرب و «مذهب عربی»، تنها ستیز با اعراب را مطرح نمی کند، بلکه عرب ستیزی، «عدّه ای از متفکّران را هم به مخالفت پنهانی یا علنی با بعضی از سنن اسلامی می کشاند و بسیاری از آنها، خواهان بدعت هایی در این دین می شدند؛ یا طلب می کردند که دین از سیاست جدا شود».
به هر حال، ضدیّت با اعراب، بعضی از روشنفکران متجدّد و نویسندگان و شاعران را به مخالفت با مذهب کشانید. آنان عربها را مهاجمینی می دانستند که تاریخ گذشته و دین باستانی ایرانیان را از بین بردند و به جایش دینی تازه آوردند.
آقاخان کرمانی، پنهان نمی کند که اصولاً به هیچ دینی پای بند نیست. او قادر یکتا را با الفاظی سخیف مانند : «مجهول مطلق»، «معدوم صرف» و «موهوم محض» توصیف نموده و به این هم بسنده نکرده و از این که ایرانیان اجازه دادند، «عربان کهنه دزد بی انصاف و غیرت» «آیین پاک و روشن و تابناک» آنان را با «خوی نجس عربی و طبیعت نجس بدوی و فطرت دزدی عوض کنند، شدیداً به خشم آمده و دین اسلام و پیامبر گرامی را به عنوان «دین موهوم» و «پیغمبر امّی» معرفی می نماید.
و در پایان نتیجه می گیرد که : «خلاصه این دزدان بیابان و این جانوران درّندۀ نادان، ایران را ویران و ایرانیان را گرسنه و بی سامان کردند».
عجیب است که این نویسندگان در روزگاری چنین کلماتی را بر قلم جاری می کردند که انگلستان، روسیه و تا حدودی فرانسه و بلژیک، اکثر معادن و منابع ملّی و طبیعی سرزمین ما را به انحصار خود درآورده و به غارت آنها مشغول بودند.
از همان آغاز راه، شاعران این دوره، از شعر خود، عَلَم نوعی سنّت ستیزی را برافراشتند. کالبدشکافی و شناخت دقیق مضامین شعری مشروطه، کاری است سترگ که باید اهل فن به طور جدّی به آن بپردازند و ریشه یابی علل گرایش متفکّران و شاعران دورۀ مذکور به گریز از مذهب و اندیشه های دینی می تواند بعضی از مسائل امروز ادبیات ـ مثلاً رواج اندک شعر غیر کلاسیک و باصطلاح نو در بین مردم ـ را روشن و تبیین کند.
در شعر دورۀ مشروطه، وطن گرایی، پرستش آزادی، دنیاگرایی، ملّی گرایی و ... موضوعات اصلی هستند، امّا در پشت تمامی مضمون های شعری این دوره، شبکه ای ظریف و نامرئی از مذهب ستیزی و رویارویی با اعتقادات و باورهای مذهبی مردم تنیده شده است.
من ا... التّوفیق
زهرا خلفی ـ عضو هیأت علمی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول
:: موضوعات مرتبط:
مقالات ،
نقش شاعران و نویسندگان در معرّفی و تعمیق منازعه ی مشروطه و مشروعه،
،
:: برچسبها:
نقش شاعران و نویسندگان در معرّفی و تعمیق منازعه ی مشروطه و مشروعه,